خاتونم !
بگو برایم از هر کجا که هستی دلت
به هست عاشقی هست هر چند دور
بگو که هنوز قلبت از دید عشق در چشمها
تند می شود بی تاب چوپرنده در مشت
بگو که هنوز عطر زلف و گیسویت
مست را مست تر می دارد
بگو که هنوز رقص زیر باران بی وحشت
عریانی ذهن تو ازفریاد رعدو آذرخش
آسمان لرزان تراست اعتراف عشق در جان


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها